تحقیق درباره پیش¬بینی صفات شخصیتی بر اساس سیستم¬های مغزی رفتاری

ساخت وبلاگ
اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره پیش¬بینی صفات شخصیتی بر اساس سیستم¬های مغزی رفتاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

پیشبینی صفات شخصیتی بر اساس سیستمهای مغزی رفتاری

مقاله حاضر با هدف بررسی تعیین صفات شخصیتی بر اساس سیستمهای مغزی رفتاری انجام گرفت. در این مطالعه توصیفی تعداد 270 نفر از دانش آموزان مقاطع دوم، سوم و چهارم کلیه رشتهها در شهرستان رامسر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. دادهها از طریق برنامه آماری SPSS و به روش رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها حاکی از این بودند که سیستم های مغزی رفتاری میتوانند پیش بین خوبی برای صفت عاطفه منفی و مهارگسیختگی در دانش آموزان میباشند.

کلید واژه: سیستمهای مغزی رفتاری؛ صفات شخصیت؛ نظریه حساسیت به تقویت

مقدمه

طی چند دهه اخیر گستره روانشناسی شخصیت به همت نظریه پردازان این حوزه به دنبال یافتن تفاوتهای فردی از طریق متغیرهای بوده که مبنای زیست شناختی داشتهاند. بنا بر این امروزه ورود علم اعصاب به حوزه شخصیت به وضوح به چشم میخورد. از پیشگامان این حوزه میتوان به هانس آیزنک و جفری گری اشاره کرد. اگرچه به علت گستردگی حوزه شخصیت مطالب و نظریات متعددی در این زمینه ارائه شده اما در رابطه با شخصیت مدلهای سلسله مراتبی مورد توافق نسبی قرار گرفتهاند و طی چند دهه اخیر گسترش یافتهاند. این نظریات به طور معمول با تعداد محدودی از صفات اصلی یا عوامل و یا تعدادی از صفات خاص یا جنبههایشان مشخص میشوند(واتسون،2005). تئوری نوروسایکولوژیکی گری در سال 1993 به نام تئوری حساسیت به تقویتRST)) شناخته شده است که از آغاز شکل گیری و تقریبا در چهار دهه اخیر پیشرفتهای قابل توجهی داشته و شاهد تغییراتی نیز بوده است(گری،2008). درسال2013 انجمن روانشناسی آمریکا در نسخه پنجمی که از کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اخلالات روانی ارائه داد، صفات جدیدی را برای شخصیت پاتولوژیک عنوان نمود و در این راستا مدلی جایگزین برای اختلالات شخصیت طراحی کرد. در مدل یکپارچهDSM-5 اختلالات شخصیت با توجه به نقص در عملکرد فردی و صفات آسیب شناختی مشخص میشوند. با توجه به صفات مطرح شده در این مدل اختلالات شخصیت از ده اختلال درDSM-IV-R به شش اختلال در این نسخه تقلیل یافت. اختلالات در مدل تجدید نظر شده شامل اختلال شخصیت وسواسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت اجتنابی و اختلال شخصیت خودشیفته میشود (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم). پرسشنامهای تحت عنوانPID-5 نیز به دنبال این مدل جهت سنجش صفات پاتولوژیک طراحی شده(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013). اختلال شخصیت خودشیفته، نمایشی و ضد اجتماعی به بهترین نحو با صفت مخالفت ورزی مشخص میشود. اختلال شخصیت اجتنابی، وسواس جبری، پارانوئید، وابسته و مرزی به بهترین نحو با عاطفه منفی، اختلال شخصیت اسکیزوئید با صفت کناره گیری و اسکیزوتایپال با روانپریش گرایی پیش بینی میشود( اندرسون، اسنایدر، سلبوم، کروگر و هوپ وود، 2014). با توجه به آنچه تا به اینجا ذکر شد حداقل وجه اشتراک بین سیستمهای مغزی رفتاری و صفات شخصیتی پایداری نسبی آنها در طی دورههای مختلف زندگی میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی قابلیت پیش بینی صفات شخصیتی ارائه شده در پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی آماری به وسیله سیستمهای مغزی- رفتاری است. فرض ما این است که سیستمهای مغزی رفتاری میتوانند معیاری کارآمد جهت پیشبینی صفات شخصیت باشند.

روش

جامعه آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش: 270 نفر از جمعیت دانشآموزان دبیرستانی مقطع دوم، سوم و چهارم دبیرستان کلیه رشتههای تحصیلی شهرستان رامسر، شامل140 دختر و 130 پسر با میانگین سنی17.7 به صورت داوطلب در دسترس از جامعه آماری 2003 نفری(1132 دختر و 871 پسر) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. روش تحقیق از نوع غیر آزمایشی و همبستگی میباشد و از نظر هدف نیز در حوزه تحقیقات کاربردی قرار میگیرد. رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی برای سنجش توانایی مقیاس سیستمهای مغزی رفتاری برای پیش بینی صفات شخصیتی مورد استفاده قرار گرفت. تحلیلهای اولیه نیز به منظور اطمینان از عدم تخطی از مفروضه های نرمال بودن، خطی بودن، چند هم خطی و یکسانی پراکندگی انجام شد.

ابزار ، به کار برده شده در این تحقیق شامل؛ (1)پرسشنامه RST-5 که در سال 2009 توسط طراحی شد. این پرسشنامه 30 آیتم دارد که 5 خرده مقیاس را که شامل سیستم محرک رفتار، سیستم بازدارنده رفتار، ستیز، گریز و وقفه است را دربر میگیرد. برای هر یک از خرده مقیاسهای r-RSTشش آیتم در نظر گرفته شده است. این آزمون در سال1391 توسط صالحی و رسولی آزاد در ایران هنجاریابی شد. روایی مقیاس، از طریق روشهای تحلیل عاملی، همبستگی بین خرده مقیاسها و روایی ملاکی بررسی شد. دامنه آلفای کرونباخ (72/0 تا 88/0)، ضرایب بازآزمایی (64/0 تا 78/0) و همبستگیهای مجموعه ماده (28/0 تا 68/0) بیانگر اعتبار مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون بود. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی از الگوی پنج عاملی اصلی پرسشنامه حمایت کرد. روابط درونی بین خرده مقیاسها مطلوب بود (11/0 تا 53/0).(2) نسخه کوتاه پرسشنامه شخصیت DSM-5(PID-5)در سال 2014 برای سنجش صفات شخصیتی توصیف شده در نسخه 5 راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ساخته شده. است و ویزگی های روانسنجی آن در ایران توسط عبدی و چلبیانلو (زیرچاپ) مطلوب گزارش شده است.

نتایج

با توجه به جدول شماره 1 درمییابیم بین صفت عاطفه منفی و سیستم بازداری رفتاری، گریز و وقفه به طور منفی همبستگی وجود دارد به این معنی که با افزایش فعالیت مغز در این سه بعد فرد صفت عاطفه منفی را کمتر خود بروز میدهد. همچنین بین صفت کنارهگیری و فعالیت سیستم فعالساز رفتاری به طور همبستگی مثبت و معنی داری را شاهد هستیم که با افزایش فعالیتسیستم فعال ساز رفتاری فرد تمایل به دور شدن از جمع و کناره گیری را از خود بروز خواهد داد. در مقابل افزایش فعالیت سیستم مغزی در بعد گریز و وقفه کاهش بروز صفت کناره گیری را موجب خواهد شد. افزایش فعایت سیستم ستیز، گریز و وقفه نیز به طور منفی و معنی دار با صفت مخالفت ورزی در فرد ارتباط دارد. همچنین سیستم ستیز، گریز و وقفه به طور معنی دار با صفت مهارگسیختگی رابطه دارد و سیستم ستیز و گریز با صفت روانپریش گرایی به صورت منفی و معنی دارد در ارتباط است.

جدول1

متغیرها

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

1-سیستم فعال ساز

1

2-سیستم بازدارنده

**50/0

1

3-سیستم ستیز

**20/0

07/0

1

4-سیستم گریز

01/0

15/0

05/0

1

5-سیستم وقفه

06/0

08/0

04/0

52/0

1

6-هیجان پذیری منفی

03/0-

*12/0-

02/0-

**35/0-

**33/0-

1

7-گسلش

*11/0

01/0

07/0

**22/0-

**25/0-

**27/.

1

8-مخالفت ورزی

07/0

01/0

*10/0-

**16/0-

**13/0-

**30/0

**31/0

1

9-مهارگسیختگی

02/0-

06/0

*11/0-

**24/0-

**34/0-

**41/0

**33/0

**26/0

1

10-روانپریش گرایی

03/0

01/0

01/0-

**26/0-

**27/0-

**46/0

**38/0

**38/0

**44/0

1

**=0.1 *=0.05

طبق جدول شماره2 نتایج نشان می دهند که سیستمهای مغزی رفتاری با ضریب همبستگی چندگانه 40 توانستند حدود 16 درصد از تغییرات مربوط به متغیر عاطفه منفی را تبیین کنند. همچنین نگاهی به مقدار Fتحلیل واریانس را گزارش میند که معنی داری کل مدل را مورد ارزیابی قرار میدهد و از آنجا که 05/0>P مدل معنی دار است. ضرایب بتا نیز نشان میدهد که از بین 5 سیستم سیستمهای گریز و وقفهسهم معناداری در پیش بینی متغیر عاطفه منفی دارند.

جدول2

Sig

F

R

R2

T

بتا

متغیر وابسته

متغیر مستقل

43/0

02/0

عاطفه منفی

BAS

29/1-

08/0-

BIS

01/0-

00/0

Fight

00/0

08/10

40/0

16/0

**36/3-

22/0-

flight

**17/3-

21/0-

freeze

71/1

11/0

گسلش

BAS

16/0-

01/0-

BIS

09/1

06/0

Fight

76/1-

12/0-

flight

00/0

50/5

30/0

09/0

-**82/2

19/0-

freeze

58/1

11/0

خصومت

BAS

17/0-

01/0-

BIS

85/1-

11/0-

Fight

02/0

74/2

22/0

04/0

70/1-

12/0-

flight

96/0-

06/0-

freeze

93/0-

06/0-

مهارگسیختگی

BAS

**17/2

14/0

BIS

52/1

08/0-

Fight

50/1-

10/0-

flight

00/0

11/9

38/0

14/0

**38/4-

29/0-

freeze

44/0

03/0

روانپریش گرایی

BAS

58/0

04/0

BIS

13/0-

00/0-

Fight

*52/2-

17/0-

flight

00/0

82/5

31/0

09/0

**69/2-

18/0-

Freeze

**=0.1 *=0.05

بحث و نتیجه گیری

هدف کلی پژوهش حاضر بررسی رابطه دو سازه مهم شخصیتی تحت عناوین صفات شخصیتی و سیستمهای مغزی رفتاری تجدید نظر شده بود. در این راستا تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان در برنامه آماری SPSS، نشان داد که بین صفت عاطفه منفی و سیستم بازداری رفتاری، گریز و وقفه به طور منفی همبستگی وجود دارد به این معنی که با افزایش فعالیت مغز در این ابعاد فرد صفت عاطفه منفی را کمتر خود بروز خواهد ارتباط سیستم فعال ساز رفتاری با عاطفه منفی همسو و موید نتیجه تحقیقاتی از جمله ( اسلوبودسکای، 2007 و جرم، کریستنسن، هندرسون، جاکومب، کواتن و رادجرز، 1999)است.تحقیقی نشان داد ضعیف عمل کردن سیستم بازداری رفتاری افراد اسکیزوئید در رفتارهای خشونت آمیزی چون قتل موثر است. بنابر این در پزشکی قانونی میتوان از سیستم BAS برای ارزیابی افراد استفاده کرد (نواویک، پاوکو، اسمدرواک، دراکیک و لوکیک،2013) یافتههای ما نیز حاکی از این است که افراد کناره گیر، سیستم فعالساز فعالتری دارند و احتمالا به واسطه داشتن وجوه مشترک با افراد اسکیزوئید مستعد رفتارهای خشونت آمیزی از این دست میباشند چرا که سیستم فعالسازشان آنها را مستعد رفتارهای تکانشی میسازد. در این افراد با افزایش فعالیت سیستم فعالساز رفتاری فرد تمایل به دور شدن از جمع و کناره گیری را از خود بروز خواهد داد. این یافته افراد بیش فعال را برای ما تداعی میکند چرا که آنها نیز بخاطر برانگیختگی پایین در قشر مخ خود(لو و بارکلی،2005) برای جبران این خلاء دست به دامان محرکهای بیرونی میشوند، به عبارتی شاید بتوان چنین استنباط نمود که فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری، این افراد را از درآمیختن با اجتماع افراد بی نیاز میسازد. در مقابل افزایش فعالیت سیستم مغزی در بعد گریز و وقفه کاهش بروز صفت کناره گیری را موجب خواهد شد. افزایش فعالیت سیستم ستیز، گریز و وقفه نیز به طور منفی و معنیدار با صفت مخالفت ورزی در فرد ارتباط دارد. همچنین سیستم ستیز، گریز و وقفه به طور معنی دار با صفت مهارگسیختگی رابطه دارد این یافته ها همسو با نتایج تحقیق ایوری و کامبورپولس است که نشان داد بین FFS ومصرف الکل رابطه وجود دارد چرا که افرادی که FFS فعالی دارند بیشتر از راهبردهای هیجان مدار برای حل مشکلات خود استفاده میکنند( ایوری و کامبورپولس، 2012). در پژوهش حاضر بین سیسم فعال ساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری و صفت شخصیتی مهارگسیختگی رابطه معنا داری یافت نشد درصورتی که نتایج تحقیقات فرانکل، موریس و جرجی وال ( 2006) نشان داد که هردو این سیستم در افراد معتاد فعالیت بالاتری نسبت به افراد عادی دارد. اما گروهی نیز معتقداند که اعتیاد حاصل غلبه BAS بر BIS است( فاوس، 1993). سیستم ستیز و گریز با صفت روانپریش گرایی به صورت منفی و معنی دارد در ارتباط است. اما FFFS با عامل مهارگسیختگی همبستگی معنی داری را نشان داد این یافته تا حد زیادی با (رز، بیجتبیر کلیس و لیلیین فلد،2011) همسو است چرا که حاصل تحقیق آنها نشان داد FFFS با هر سه ویژگی شخصیت ضد اجتماعی همبستگی دارد و ما میدانیم که افراد ضد اجتماعی در بازداری رفتارهای تکانشی خود به مقدار زیادی ناتواناند(مکلارن، فاگلسانگ، هارینگ و دیکسون ،2011).همچنین با توجه به مقدارR2، 16 درصد واریانس عاطفه منفی14 درصد مهارگسیختگی، 09/0 درصد صفت کناره گیری و 09/0 درصد صفت روانپریش گرایی توسط سیستمهای مغزی رفتاری تبیین میشود ولی هیچ یک از سیستم های مغزی رفتاری در تبیین صفت مخالفت ورزی نقشی نداشتند. تحلیل ضرایب بتا نشان میدهد که در این بین سیستمهای گریز و وقفه سهم معنا داری در پیشبینی متغیر عاطفه منفی داشتند و همچنین سیستم وقفه سهم معنا داری درصفت کناره گیری، سیستم بازداری سهم معنی داری در پیش بینی صفت مهارگسیختگی و همچنین سیستم گریز و وقفه سهم معنا داری در پیش بینی صفت روانپریش گرایی دارند. مقدارF که تحلیل واریانس را گزارش میکند و معنی داری کل مدل را مورد ارزیابی قرار میدهد در تمام پنج مدل بررسی شده معنی دار به دست آمده است در تبیین یافتههای حاضر میتوان گفت که با توجه به عملکرد سیستمهای مغزی رفتاری فرد قادر خواهیم بود بسیاری از صفات شخصیتی را شناسایی نموده و حتی در برخی موارد با مورد ارزیابی قرار دادن این سیستم میتوان صفات یا رگههای شخصیتی پاتولوژیک را قبل از شکل گیری و تثبیت این صفات جهت دهی یا اصلاح نمود. از محدودیتهای مطالعه حاضر استفاده از روش نمونه گیری در دسترس میباشد استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در مطالعات آتی میتواند میزان اعتماد ما به نتایج را جهت گسترش دایره تعمیم افزایش دهد. همچنین استفاده از گروه دانشآموزان باعث محدودیت در تعمیم بخشی نتایج به سایر اقشار جامعه میشود انتخاب گروه نمونه از عموم مردم در این گونه تحقیقات باعث تسهیل در تعمیم بخشی نتایج در جامعه میگردد. لذا در تعمیم نتایج این تحقیق باید احتیاط نمود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پیش¬بینی صفات شخصیتی بر اساس سیستم¬های مغزی رفتاری
نیک فایل...
ما را در سایت نیک فایل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nikfike2 بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:58